ژنرال ایوان پاسکویچ:
امروز انتقام گرجيان را گرفتم
فتوحات عهد شاه طهماسب و شاه عباس و اسيرخري و اسيرگيري نادرشاه، با مقياس كوچكتري، خود داستانها دارد تنها به يك گوشه آن اشاره كنيم آن روزي كه نادر در دشتِ مُغان تاجگذاري ميكرد بعد از تاجگذاري، به كليه واردين انعام داد كه سهم خانها كليچه و يك قبا و يك كمربند و يك مَنديل بود، به ميرزاها و سايرين قباي زري و كمربندِ چركسي و مَنديلِ زربافت، و به آنها كه از مشرق آمده بودند به هركدام يك اسير، زيرا از گرجستان 700 اسير گرجي و ارمني آورده بودند، نصف آن اسيران بين مدعوين تقسيم كرد، به بعضي دختر و زن و برخي را پسر بخشيد......
و در ميان اُسرا زنان حامله بودند كه در منازل خود از شوهرانشان باردار شده بودند، بعضي در دشت مُغان بچههايشان تولد شده بود، دختران و پسراني بودند كه سن آنها از 6 و 8 و 10 سال تجاوز نميكرد. بزرگترين آنها 15 الي 20 سال داشت.
اين شاهكار را آقا محمدخان قاجار تكميل كرد در سال 1211 هـ (1796م) به گرجستان تاخت و بعد از مدتي طولاني كه شهر تفليس را محاصره كرد 70 تن از اعاظم ارامنه و گرجيه را در حضور پادشاه مُجاهدِ غيور(؟!) گردن زدند....
و وارد شهر تفليس شدند، بهشتي ديدند پر از خواسته، و به غِلْمان و حورالعين آراسته، دست به يغما برگشادند و در فضح كَواعِب و كشفِ مثالب اغماض نكردند، پردهگيان لالهروي بي پرده در بازار و كوي همي تاختند و ناچار با صيدافكنانِ قاجار همي ساختند، همان به كه اين راز آشكار، نهفته باشد........
انگار كه گفتيم و دلي چند شكستيم، جميع كشيشان را دست بسته به رودِ ارس در افكندند، و تمام كنيسه و كليسا و معابد و مساجد آنها را بركندند، 9 روز آنجا توقف شد و 15 هزار اسير بيرون آوردند.......
بايد قبلاً تصور كرد، كه يك اسير را چگونه ميتوان گرفت، چگونه ميتوان جلو اسب انداخت و فرسنگها پيش برد، چگونه طفل را از مادر، مادر را از شوهر، شوهر را از همسر، جدا كرد، چگونه از وي استفاده كرد و چگونه او را در بازار فروخت.
با اين مراتب لابد تعجب نخواهيد كرد كه چرا عباس ميرزا با آنهمه فداكاري و لاچينخان 20 سال بعد نتوانست در برابر سپاه روس مقاومت كند و پاسكويچ در تركمانچاي ميگفت: امروز انتقام گرجيان را گرفتم.
منبع:
كتاب سياست و اقتصاد عصر صفوي، نويسنده دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي
استاد تاريخ در دانشكدة ادبيات دانشگاه تهران
|